هیپنوتیزم و علوم غریبه ( علوم فرا روانشناسی)

بررسی هیپنوتیزم و علوم غریبه ( علوم فرا روانشناسی)
مشخصات بلاگ

آموزش و بررسی علوم فراروانشناسی هیپنوتیزم . علوم غریبه- تبادل تجربیات شخصی

سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۲۲ ق.ظ

کتاب تراشه های الماس (2)

کتاب تراشه های الماس (2)  با موضوع خدا دعا و نیایش بزودی منتشر می شود. این کتای در 400 صفحه رقعی توسط محمود داوری (ساعی ) تالیف شده است. در این کتاب از 100 جمله زیبا در مورد خدا دعا و نیایش استفاده شده که در ذیل هر جمله توضیحات مربوط به آن اورده شده است. یکی از ویژه گی های این کتاب استفاده مکرر از ایات قرانی، احادیث و روایات و همچنین اشعار و جکایات مرتبط با جملات بکار رفته می باشد. برای آشنایی شما عزیزان بخشی از کتاب را برایتان اورده ایم.

4

در بیکران زندگی دو چیز افسونم می کند:

آبی آسمانی که می بینم و می دانم که نیست و خدایی که نمی بینم و می دانم که هست. «شریعتی»

با مطالعه آثار  دکتر شریعتی ، قبل از اینکه معنا و مفهوم جملات توجه ما را به خود جلب نماید، زیبایی و آرایه های ادبی آن ما را شیفته خود می سازد. در این جمله نیز چنین ویژگی ای به چشم می خورد.

همیشه آنچه ما می بینیم درست نیست. خطای دید برای ما انسانها امری عادی است. بسیار تصاویری هستند که با دیدن آنها دچار درکی اشتباه می شویم. که در روانشناسی اصطلاحا به آنها خطای ادراک می گویند. قصد ندارم در مورد این موضوع حرف بزنم. فقط می خواهم این موضوع را یاد آور شوم که الزاما آنچه ما می بینیم با واقعیت منطبق نیست. یعنی ممکن است دچار خطای ادراکی شده باشیم. و همچنین آنچه ما نمی توانیم ببینیم ، ممکن است وجود داشته باشد.

خداوند با چشم ، قابل دیدن نیست، ولی با عقل و دل قابل دیدن و ادراک است.درگذشته افراد به دلیل دیده نشدن خداوند، وجود آن را انکار می کردند و می گفتند این چه خدای است که ما توان دیدن آن را نداریم. و در پاسخ دعوت پیامبران الهی به یکتا پرستی، می گفتند؛ ما خدایی را که نبینیم نمی پرستیم.

خداوند بسیار فراتر از آن است که به چشم ما انسانهای خاکی دیده شود. خداوند سراسر نور است و این عظمت را تنها با نور می توان توصیف نمود. درست مانند آن زمان که نور عظمت خداوند به درخواست موسی(ع) در کوه طور متجلی شد و موسی (ع) ترسید و بی هوش شد. که در آن زمان به او وحی شد. نترس که این تنها بخشی از عظمت پروردگارت است.

داستان موسی(ع) و کوه طور

موسى  (ع) تا آن عصر، پیرو آیین ابراهیم  (ع) بود، و همان را براى بنى‌اسرائیل تبلیغ مى‌کرد. قوم موسى  (ع) در انتظار برنامه‌هاى جدید و کتاب آسمانى جدید موسى  (ع) بودند، تا به آن عمل کنند. موسى  (ع) به آنها فرمود: «برادرم هارون را در میان شما مى‌گذارم و براى سى روز از میان شما غیبت مى‌کنم، و به کوه طور مى‌روم تا احکام شریعت (و الواح تورات) را براى شما بیاورم.» از سوى دیگر جمعى از بنى‌اسرائیل با اصرار و تأکید از موسى  (ع) خواستند که خدا را مشاهده کنند، و اگر او را مشاهده نکنند هرگز ایمان نخواهند آورد، موسى  (ع) هرچه آنها را نصیحت کرد، فایده نداشت، سرانجام موسى  (ع) از میان آنها هفتاد نفر را برگزید و همراه خود به میعادگاه پروردگار (کوه طور) برد، موسى  (ع) در کوه طور تقاضاى بنى‌اسرائیل را چنین به خدا عرض کرد:«رَبِّ أَرِنِى أَنْظُرْ إِلَیکَ؛ پروردگارا خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم.»خداوند فرمود: «هرگز مرا نخواهى دید، ولى به کوه بنگر اگر در جاى خود ثابت ماند، مرا خواهى دید.» ناگاه موسى  (ع) دید تجلّى خداوند باعث شد که کوه نابود شود، و همسان زمین گردد، موسى  (ع) از مشاهده این صحنه هول‌انگیز، چنان وحشت‌زده شد که مدهوش بر روى زمین افتاد. وقتى که به هوش آمد، عرض کرد: پروردگارا! تو منزّه هستى، من به سوى تو باز مى‌گردم و توبه مى‌کنم، و من از نخستین مؤمنان هستم.[1] و در آیه 155 سوره اعراف چنین آمده:«موسى از قوم خود هفتاد نفر از مردان را براى میعادگاه ما برگزید وقتى که آنها را به کوه طور برد زمین لرزه آنها را فراگرفت و همه آنها هلاک شدند.»این همان تجلّى قدرت خدا بر کوه بود، چرا که قوم موسى (ع) از او خواسته بودند از خدا بخواهد که خود را نشان دهد، با اینکه خداوند دیدنى نیست، تجلّى خدا بر کوه طور و هلاکت هفتادنفر از قوم موسى  (ع) و مدهوش شدن خود موسى  (ع) ، همه مجازات آنها بود که چرا چنین تقاضایى کرده‌اند و هم نشان دادن قدرت الهى بود، تا آنجا با دیدن جلوه‌هاى قدرت الهى، با چشم باطن خدا را بنگرند. موسى  (ع) وقتى که به هوش آمد و هلاکت نمایندگان بنى‌اسرائیل را دید، عرض کرد: «پروردگارا! اگر تو مى‌خواستى مى‌توانستى آنها و مرا پیش از این هلاک کنى (یعنى من چگونه پاسخ قوم را بگویم که بر نمایندگان آنها چنین گذشت) آیا ما را به خاطر کار سفیهان از ما هلاک مى‌کنى؟»[2]سپس با تضرّع و زارى گفت: پروردگارا مى‌دانیم که این آزمایش تو بود که هر که را بخواهى (و سزاوار بدانى) با آن گمراه مى‌کنى، و هرکس را بخواهى (و شایسته ببینى) هدایت مى‌نمایى. بارالها! تنها تو ولى و سرپرست ما هستى، ما را ببخش و مشمول رحمت خود قرار ده، تو بهترین آمرزندگان هستى.[3] سرانجام هلاک‌شدگان زنده شدند و به همراه موسى  (ع) به سوى بنى‌اسرائیل بازگشتند و آنچه را دیده بودند براى آنها بازگو کردند. موسى  (ع) در همین سفر الواح تورات را از خداوند گرفت. و خداوند در کوه طور به موسى  (ع) فرمود: «اى موسى! من تو را با رسالتهاى خویش و سخن گفتنم (با تو) بر مردم برگزیدم، پس آنچه را به تو داده‌ام محکم بگیر و از شکرگزاران باش. و براى مردم در الواح (تورات) از هر موضوعى اندرزى نوشتیم، و از هرچیز بیانى کردیم، پس آن را با جدیت بگیر، و به قوم خود بگو به نیکوترین آنها عمل کنند و آنها که به مخالفت برمى‌خیزند کیفرشان دوزخ است و به زودى خانه فاسقان را به شما نشان خواهیم داد.»[4] به این ترتیب موسى  (ع) در میعادگاه طور، شرایع و قوانین آیین خود را به صورت صفحه‌هایى از تورات، از درگاه الهى گرفت و به سوى قوم بازگشت تا آنها را در پرتو این کتاب آسمانى و قانون اساسى، هدایت کند و به سوى تکامل برساند.

[1]-- اعراف، 143

[2]-اعراف، 155

[3]-اعراف، 155 و 156.

[4]- اعراف، 144 و 145.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۳۱
محمود داوری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی